باتوجه به پستهای گذشته، برای پاسخ به سوالات و آزمون فرضیهها در تحقیق، تشخیص متغیرها امری ضروری است. چارچوب تئوریک بدستآمده از قسمت مرور ادبیات، بر نه عامل استوار است. این عوامل نهگانه که متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل میدهند، عبارتند از: استراتژی، رهبری، فرهنگ سازمانی، معماری فرایند، معماری اطلاعات، زیرساخت فنی (فناوری و سیستمهای اطلاعاتی)، مدیریت پروژه، افراد، استانداردها و اندازهگیری عملکرد. میزان آمادگی سازمان برای پیادهسازی سیستم مدیریت فرایند کسبوکار متغیر وابسته میباشد. در قسمت اول به ۵ متغیر ابتدایی و در مطلب هفتهی آینده ۴ متغیر بعدی تشریح خواهد شد.
- استراتژی:
برای دستیابی به موفقیت بلندمدت و بهبود عملکرد، مدیریت فرایند کسبوکار باید همسو و مرتبط با استراتژی سازمان باشد. (هانگ، ۲۰۰۶) موفقترین مدیریت فرایند کسبوکار، مدیریتی است که علاوه بر اینکه منطبق با استراتژی سازمان باشد، کسبوکار سازمان را منطبق با مشتری و نیازهای وی قرار داده و مشتری را کانون توجه فرایندهای کسبوکار قرار دهد. (آرهی و مهرا، ۲۰۰۶) پس یکی از عمدهترین دلایل شکست پروژههای مدیریت فرایند کسبوکار، فقدان ارتباط بین استراتژی سازمان و این پروژهها میباشد.
- رهبری:
نقش رهبری در تحریک، نظارت و کنترل فعالیتهای مربوط به تغییر خیلی مهم است. (همر و چمپی، ۱۹۹۳) موانع در رهبری را به عنوان دلیلی برای اغلب شکستها در تغییرات فرایند کسبوکار بیان میکنند. حذف موضوعات سیاسی بین مرزهای سازمانی، آمادهسازی ساختار مناسب برای جبران خدمات، حل تضادهای بین مدیران، و هدایت و رهبری فناوری اطلاعات در سازمانها تنها با تلاش مدیریت ارشد به وقوع خواهد پیوست. برای پیادهسازی موفق هر سیستمی از جمله مدیریت فرایند کسبوکار (حتی با وجود بهترین برنامهی پیادهسازی)، اگر مدیریت از آن پشتیبانی نکند، پروژه محکوم به شکست است. بر همین اساس، وجود رهبری در سازمان ضروری میباشد. به عبارت دیگر، شرکت، همکاری، درگیری، و فهم مدیران رده بالای سازمان از عوامل پیروزی اکثر پروژهها و عدم پشتیبانی توسط مدیران از عوامل شکست پروژههای سازمانی است.
- فرهنگ سازمانی:
فرهنگ، ترکیبی از ارزشها، عقاید، ویژگیها، و رفتارهایی میباشد که در افکار کارکنان وجود دارد و یک گروه یا طبقه از افراد را از گروه و طبقهای دیگر متمایز میکند. (هافستند، ۱۹۹۳- مکی وینی، ۲۰۰۲) فرهنگ سازمانی دستورالعملهای مکتوبنشده و اغلب بیاننشده، به منظور چگونگی موفقیت سازمان را فراهم میکند. بنابراین، هنگامی که تغییرات مطرح شوند، فرایند و مسائل فرهنگی به طور کارا مورد ملاحظه قرار میگیرند. از طرفی هنگامی که کارمندان اختیار داشته باشند و بتوانند به طور مستقل تصمیمگیری کنند، فرایندهای کاری روانتر و سریعتر انجام میگیرد. در نتیجه با ایجاد فرهنگ واگذاری اختیارات به کارکنان باید آنها را در تصمیمگیریهای سازمانی دخالت داد تا مقاومت کارکنان در مقابل تغییرات کاهش یابد. (تیسای، ۲۰۰۳)
- معماری فرایند:
مدیریت فرایند کسبوکار باید بر مبنای یک معماری فرایند که روابط داخلی بین فرایندهای کلیدی کسبوکار در آن مشخص، و فرایندهای پشتیبانی در نظر گرفته شده باشد، پیادهسازی شود. به عبارتی دیگر، معماری فرایند شامل استقرار قوانین، اصول، دستورالعملها و مدلهایی برای پیادهسازی مدیریت فرایندهای کسبوکار میباشد. (راوستین، ۲۰۰۷)
- معماری اطلاعات:
راهحل تبدیل یک سیستم نامنظم اطلاعاتی به یک سیستم کاملاً منظم اطلاعاتی را معماری اطلاعات مینامند. این راهحل، معماری نامیده میشود، زیرا دارای نگرشی واحد به نظام اطلاعاتی یک مجموعه است به این معنی که اگرچه در ظاهر، اطلاعات در سیستمهای متعدد و به شیوههای مختلف در حال گردش هستند، اما در دید کلان تمام این مجموعه کثیر، یک سیستم واحد را که در هماهنگی کامل با یکدیگرند، تشکیل میدهند. این وحدت موجب ایجاد نظم لازم در نظام گردش اطلاعات خواهد شد. طرح معماری مناسب برای یک سازمان نیازمند شناخت صحیح از اهداف، وظایف، و رفتارهای سازمانی است. (امین چاروسه، ۱۳۸۸)
منابع:
- Hammer, M., and Champy, J., (1994), “Redesign of the business”, Barcelona, Spain, parramon
- McSweeney, B., (2002), Hofstede’s of national culture differences and their consequences: triumph of faith-a failure of analysis, Human Relations 55, pp. 89-118
- Ravesteyn, P., (2007), A study into the Critical success factors when implementing business process management systems, ۲ November
اضافه کردن نظر