مدیریت تغییر چیست؟
مدیریت تغییر

مدیریت تغییر چیست؟

فهرست مطالب :

جهان همواره در حال تغییر و تحول است و ادامه حیات ذرات هستی در گرو همین تغییرات است. تغییر در همه پدیده‌های جهان جریان دارد و این تنها به طیف خاصی محدود نیست. تغییر پیش از پیدایش بشر وجود داشته و همیشه نیز وجود خواهد داشت. چه در غیر این صورت، در هر موقعیت و لحظه از زمان، انتقال به زمان و شرایط بعدی ممکن نخواهد بود. بشر همیشه درصدد ایجاد تغییرات مثبت، مهار تغییرات منفی و مبارزه با آثار آن بوده است و سعی نموده است که تغییرات را مدیریت نماید تا از آثار زیان بار آن در امان بماند. سازمان‌ها و بنگاههای اقتصادی نیز در دنیای پرشتاب امروزی دائماً در حال تغییر و تحول هستند و سازمان هایی می‌توانند باقی بمانند که برای بقای خود مزیت رقابتی بوجود آورند. سئوالی که به ذهن متبادر می شود این است که آیا تغییر فرایندی مثبت است یا منفی؟ در ادامه مثال برای مدیریت تغییر زده ایم که پیشنهاد میشود تا آخر این مطلب را مطالعه کنید.

مدیریت تغییر چیست ؟

مدیریت تغییر یک فرآیند است که در آن، سازمان‌ها و افراد به تغییرات در ساختار، فرهنگ، فرآیندها و سیستم‌های خود می‌پردازند. این تغییرات ممکن است به دلیل نیازهای بازار، فناوری‌های جدید، تغییرات قانونی یا هر عامل دیگری اتفاق بیفتد. مدیریت تغییر نقشه‌ای برای موفقیت در مواجهه با این تغییرات ارائه می‌دهد و به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به بهترین شکل ممکن با آنها برخورد کنند.

موضوع مدیریت تغییر در حال حاضر یکی از موضوعات مهم و حیاتی در محیط کسب و کار است. با توجه به رقابت فزاینده و پویای بازار و نیاز به تطبیق سریع با تغییرات، مدیران و رهبران سازمان‌ها نیاز دارند تا به روش‌های موثر برای مدیریت تغییرات در سازمان خود بپردازند.

برخورداری از چالش‌های بسیار زیاد، از جمله مقاومت افراد در برابر تغییرات، افزایش هزینه‌ها و زمان تحت نظر گرفتن تغییرات و همچنین عدم موفقیت در پیاده‌سازی تغییرات، موجب می‌شود که مدیران نیاز به دانش و تجربه مناسب در زمینه مدیریت تغییر داشته باشند.

کاربرد های مدیریت تغییر

1. بهبود عملکرد: مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا عملکرد خود را بهبود بخشیده و بازدهی بالاتری را از فعالیت‌های خود به دست آورند.

2. پذیرش فناوری: در دنیای فناوری روزافزون امروز، مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به بهترین شکل ممکن با فناوری‌های جدید سازگار شوند و از آنها بهره ببرند.

3. افزایش انعطاف‌پذیری: با توجه به رقابت فزاینده در بازار، افزایش انعطاف‌پذیری سازمان از طریق مدیریت تغییرات ضروری است.

4. مقابله با مقاومت: مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با مقاومت افراد در برابر تغییرات کار کنند و روند پذیرش تغییرات را تسهیل کنند.

5. افزایش رضایت کارکنان: اجرای موفق تغییرات و پذیرش آنها می‌تواند به افزایش رضایت و انگیزه کارکنان منجر شود.

6. بهبود فرآیندها: مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرآیندهای خود را بهبود بخشیده و بهینه‌سازی کنند.

7. پاسخگویی به نیازهای بازار: با توجه به تغییرات پویای بازار، مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به سرعت و باعث اثرگذار به نیازهای بازار پاسخ دهند.

به طور کلی، مدیریت تغییر به سازمان‌ها کمک می‌کند تا با روش‌های موثر و مناسب به تغییرات در محیط خود پاسخ دهند و از آنها به نفع خود استفاده کنند

چرا باید حتما از مدیریت تغییر استفاده کنیم ؟

 

نگرش به تغییر در دنیای مدیریت، نگرشی سیستمی و مبتنی بر فرآیند است. فرآیند از جایی آغاز و در جایی پایان می‌پذیرد. بنابراین می‌توان گفت که فرآیند مدیریت تغییر، فرآیندی آگاهانه و مبتنی بر رویکردی تعریف شده می باشد. در یک نگرش کلی می‌توان گفت فرآیند مدیریت تغییر از هفت مرحله تشکیل می‌شود که عبارتند از:

  1. مرحله تدوین راهبرد و طرح
  2. تغییر مستندات و مدارک در هسته مرکزی سازمان
  3. تشخیص جدول‌بندی تغییرات
  4. برپایی ساختار و ترکیب‌بندی
  5. آزمایش در محیط قابل کنترل
  6. گسترش ترکیب‌بندی تغییر
  7. نمایش پایداری و عملکرد

زیرساخت‌های این هفت مرحله، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری هستند اما زیرساخت اصلی هر نوع تغییر در سازمان ها در حقیقت انسان ها هستند.
در مواجهه با تغییرات اگر سازمان آمادگی لازم را نداشته باشد که از درون خود، تغییرات را پذیرا باشد و در مقابل آن مقاومت نشان دهد، لاجرم به سمت اضمحلال خواهد رفت.
برای مدیریت در تغییر باید دانست که:
چرا تغییر ضروری است؟
چه کسی می‌خواهد تغییر رخ دهد؟
چه نتایجی مطلوب است؟
چگونه تغییر ایجاد می‌شود؟
چه کسانی حمایت و چه کسانی مشارکت می‌کنند؟
ما باید چه کنیم و در چه مسیری حرکت نمائیم؟

باید اذعان نمود که پیچیدگی پدیده تغییر از آن جهت است که فرآیندی دینامیک بوده و از تعامل متقابل عوامل مختلف بوجود می‌آید و تمامی این عوامل و متغیرهای آن در رابطه علت و معلولی با یکدیگر، ساز و کاری بوجود می‌آورند که درک و تحلیل آن را مشکل می‌سازد. از این رو تشخیص جهت مناسب تغییر دشوار می‌شود.
دو دلیل عمده وجود دارد که ضرورت تغییر در سازمانها را ایجاب می‌نماید:

  1. نیاز به تغییرات درونی برای تطبیق با رخ دادهای ایجاد شده در خارج از سازمان.
  2. علاقه به پیش‌بینی توسعه در آینده و یافتن راه های تطبیق با آن.

به هنگام حادث شدن تغییر، عوامل انسانی در سازمان پاسخ‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهند.
مقاومت افراد در مقابل تغییر یکی از مهمترین مسائل سازمان ها و بنگاه های اقتصادی است زیرا آنها تغییر را نوعی تهدید برای خود می‌دانند و به سادگی پذیرای تحولات و تغییرات نمی‌شوند و غلبه بر این مقاومت و هدایت آن، یکی از مشکل‌ترین وظایف مدیران است. به هر حال تغییر هرچه باشد و مقاومت در مقابل آن به هر شدتی که باشد نیاز به مدیریت و راهبری دارد و مدیر باید افراد را توجیه کرده و آگاهی‌های لازم را به آن ها بدهد.

مقاومت در مقابل تغییرات دو منشاء دارد:

  1. مقاومت‌هایی که منشاء فردی دارند و به ویژگی‌های شخصیتی افراد مربوط می‌شود که عبارتند از: عادت، امنیت، ترس از ناشناخته‌ها، عوامل اقتصادی و بی‌اعتمادی به خود.
  2. مقاومت‌هایی که منشاء سازمانی دارند که عبارتند از: مکانیسم‌های ساختاری، احساس تهدید توسط متخصصان، هنجارهای گروه و سرمایه‌گذاری شغلی.

برای مدیریت تغییر و مقابله با مقاومت کارکنان در برابر تغییر، “رابینز” روش هایی را به شرح زیر پیشنهاد نموده است:

  1. ارتباطات: مدیر باید با کارکنان ارتباطی موثر برقرار نموده و دلایل ایجاد تغییر را برای آنان بیان کند.
  2. مشارکت: کارکنان را باید در جریان تغییرات شرکت قرار داد و بدین ترتیب از مقاومت آنان در مقابل تغییرات کاست.
  3. اعطای تسهیلات: شامل آموزش مهارتهای جدید و دادن مزایا و ..
  4. استفاده از زور: آخرین روش است و مدیر باید گروه هایی را که هنوز مقاومت می‌نمایند به طور مستقیم مورد تهدید قرار داده و از روش های مختلف مجبورشان نماید که از مقاومت دست بردارند.

مطالبی که خواندن آن به کسب و کار شما کمک میکند:

eBPM در شبکه های اجتماعی