e‌BPM

مفهوم بلوغ سازمانی (قسمت سیزدهم)

پس از بررسی و معرفی مقدمات مدیریت فرایندهای کسب‌وکار، در ادامه‌ی موضوعات هفتگی به معرفی مفهوم بلوغ سازمانی پرداخته شده است.

پیش از اجرای هر برنامه‌ی بهبود جهت تحول در سازمان‌ها، بایستی در ابتدا با ترسیم وضع موجود امکان مقایسه نتایج حاصله را فراهم کرد. در پروژه‌های بازمهندسی فرایندهای کسب‌وکار محوری‌ترین مقوله بهبود فرایندهاست؛ بنابراین بخش مهمی از ترسیم وضع موجود تعیین قابلیت و کارآمدی فرایندها پیش از بازمهندسی است.

یکی از رویکردهای امتیازدهی برای میزان بلوغ فرایندها، ارزیابی براساس الگوی بالندگی فرایند ((Process Maturity Model (PMM) می‌باشد. الگوی بالندگی قابلیت ((Capability Maturity Model (CMM)، یکپارچگی الگوی بالندگی قابلیت (Capability Maturity Model Integration (CMMI)) و تمام تغییرات آن بدنه‌ی اصلی دانشی را تشکیل می‌دهند که هر مدیر مرتبط با فرایندها بایستی با آن آشنا باشد.

یکپارچگی الگوی بالندگی قابلیت (یکپارچگی بلوغ قابلیت)

با توجه به اینکه توسعه‌ی نرم‌افزارهای سازمانی (به خصوص BPMS) فرایند پیچیده‌ای بوده و اطمینان از نرم‌افزار برای پوشش انتظارات افراد، می‌تواند منجر به چشم‌پوشی از کیفیت شده و باعث ارائه‌ی آن با کیفیت پایین گردد. در بسیاری از سازمان‌هایی که در پروژه‌های فناوری اطلاعات سازمانی با مشکل مواجه هستند، مدیران و مهندسان آن سازمان ضرورت بهبود را درک کرده‌اند، اما در مورد اینکه اولویت‌های بهبود کدام است و ابتدا باید چه گام‌هایی را بردارند، اتفاق‌نظر وجود ندارد. تمامی نخبگان به اینکه بایستی بهبود فرایندها در تمامی حوزه‌های سازمانی انجام شود، اذعان دارند؛ ولی ترتیب و اولویت آن‌ها و اینکه با چه ملاحظاتی اجرا شوند، از موارد مهم در مورد اختلاف است.

لازم به ذکر است، تمامی حوزه‌های فرایندی را نمی‌توان هم‌زمان بهبود داد. از طرفی سازمان نیز توان کار هم‌زمان بهبود را نیز نخواهد داشت. لذا به نظر می‌رسد، حوزه‌های فرایندی را با اولویت و ملاحظاتی بهبود بخشید و با تکیه بر نتایج بهبود در هر حوزه، به حوزه یا حوزه‌های بعدی پرداخت.

در طول سال ۱۹۸۰ فعالیت‌های هامفری (Humpherey) شالوده‌ی چارچوب جدیدی را برای فرایندهای نرم‌افزاری آماده کرد. به کمک این مطالعات، الگوی بالندگی قابلیت که پس از مطالعات آماری جمع‌آوری‌شده، از سازمان‌هایی که با وزارت دفاع ایالات متحده قرارداد داشتند، به وجود آمد. این مطالعات توسط دانشگاه کارنیج ملون ((Carnegie Mellon University (CMU) انجام گرفت و منجر به تأسیس موسسه‌ی مهندسی نرم‌افزار ((Software Engineering Institute (SEI) توسط این دانشگاه برای توسعه این الگو شد. موسسه‌ی مهندسی نرم‌افزار با همکاری شرکت میتر (Mitre) در نوامبر ۱۹۸۶، شروع به توسعه‌ی این چارچوب برای بلوغ نرم‌افزارها نمود تا سازمان‌ها بتوانند با استفاده از آن چارچوب، به توسعه‌ی نرم‌افزارهای خود بپردازند. در سپتامبر ۱۹۸۷، SEI توصیف مختصری از چارچوب بلوغ فرایند را منتشر نمود که بعدها در کتاب همفری توسعه یافت و تحت عنوان مدیریت فرایند نرم‌افزار منتشر شد. پس از چهار سال تجربه با چارچوب بلوغ فرایند نرم‌افزار، SEI اولین ویرایش CMM برای نرم‌افزار را در سال ۱۹۹۱ منتشر نمود که CMM به یک استاندارد عملی برای سازمان‌هایی تبدیل شد که بر حسب فرایندهای نرم‌افزاری سنجش می‌شدند. در ادامه دو شاخه از CMM توسط موسسه‌ی مهندسی نرم‌افزار گسترش یافت. توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، CMM را به عنوان یک نرم‌افزار برای اندازه‌گیری فرایندهای نرم‌افزاری سازمان (SW-CMM) پذیرفتند. از طرف دیگر، سازمان‌ها نرم‌افزارهایی را خریداری و استفاده کردند که می‌توانست، مدل رشدیافتگی قابلیت‌ها برای سفارش نرم‌افزار (SA-CMM) را اتخاذ کند. در واقع SA-CMM برای ارزیابی و بهبود فرایند سفارش نرم‌افزار ساخته شد. پس از ‌آن نسخه‌ی ابتدایی CMM، طی سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ میلادی توسط یک کمیته‌ی نرم‌افزاری مورد بازنگری قرار گرفت. در آوریل ۱۹۹۲ یک کارگاه CMM با مشارکت حدود ۲۰۰ متخصص نرم‌افزار راه‌اندازی شد. نسخه‌ی مذکور که با عنوان CMM v 1.1 به بازار عرضه شد، نتیجه‌ی بازخوردهای این کارگاه و بازخوردهای مداوم از کمیته نرم‌افزار است، که در سال ۱۹۹۳ انتشار یافت و از ‌آن زمان در سراسر ایالات متحده امریکا، کانادا، اروپا، استرالیا، و هند برای راهنمایی و هدایت فعالیت‌های بهبود سازمانی استفاده شده است. شکل (۱) روند تاریخی مدل CMM را نشان می‌دهد. همانطور که ملاحظه می‌شود، مدل CMM با اندکی تغییر و اضافه‌شدن یک سطح به سطوح پنج‌گانه‌ی آن، به شش سطح تبدیل شده و به ارائه‌‌ی یکپارچگی الگوی بالندگی قابلیت منجر شده است.

شکل ۱: تاریخچه‌ی الگوی بالندگی قابلیت

واژه «بالندگی» با درجه رسمیت و بهینه‌سازی فرایند مرتبط می‌شود، که محدوده‌ای از تجارب تک‌کاره تا بهینه‌سازی فعالیت‌های فرایند را در بر می‌گیرد. یکپارچگی الگوی بالندگی قابلیت، نیز رویکرد بهبود فرایندی است که هدفش کمک به سازمان‌ها برای بهبود عملکردشان است. این الگو می‌تواند برای هدایت بهبودهای فرایند در طول یک پروژه، یک بخش، یا کل یک سازمان استفاده شود. اکثر ادبیات این الگوها بر تحلیل و ارزیابی فرایندهای نرم‌افزاری متمرکز می‌شوند، اما می‌توان این الگوها را بدون هیچ‌گونه مشکلی برای موارد دیگر عمومیت داد.

سازمان‌های نرم‌افزاری برای توسعه‌ و نگهداشت محصولات با کیفیت بهتر، می‌توانند سازمان خود را در محورها و ابعاد مختلف بهبود بخشند. سه محوری که سازمان‌ها با بیشترین تمرکز به بهبود آن می‌پردازند، عبارتند از: فرایند، نیروی انسانی، و فناوری و ابزارها. (شکل شماره‌ی ۲)

شکل ۲: محورهای بهبود سازمانی در شرکت‌های نرم‌افزاری

از میان سه محور فوق، آنچه که همه چیز را در سازمان یکپارچه نگه می‌دارد، فرایندهای سازمان است. فرایندهای سازمان می‌توانند، تمام فعالیت‌های سازمان را در جهت حرکت به سمت اهداف کسب‌وکار، هم‌سو و هم‌گرا کنند. فرایندهای سازمان امکان بهره‌گیری صحیح از منابع را فراهم کرده و بستر لازم را برای بکارگیری فناوری‌های جدید فراهم می‌کنند. لذا اهمیت و نقش فرایندهای کارآمد و اثربخش بر کیفیت محصول، به خصوص در صنایع تولیدی مدت‌ها است که شناخته شده می‌باشد. فرایندهای با کیفیت، به نیروی انسانی سازمان کمک می‌کنند که با هم‌گرایی بیشتری، در جهت اهداف سازمان کار کنند. می‌توان گفت که فرایندهای کارآمد، موتور محرکه‌ی بکارگیری فناوری‌های نو در سازمان هستند. از این رو تدوین و توسعه‌ی چارچوبی که بتواند فرایندهای سازمان نرم‌افزاری بهبود دهد، اهمیت بسزایی پیدا خواهد کرد. مدل بلوغ قابلیت برای توسعه‌ی نرم‌افزار (CMM for Development) همان چارچوبی است که توسط آن سازمان می‌تواند، بهبود را به شکل مرحله‌ای و پله‌ای به پیش ببرد. این مدل، نقشه‌ی راه بهبود را در اختیار سازمان قرار می‌دهد و در آن مراحل بهبود به گونه‌ای طراحی شده است که بهبود در هر مرحله‌، زیربنا و پیش‌نیاز بهبود در مرحله‌ی بعد باشد. مدل بلوغ قابلیت CMMI، با بکارگیری دانش و تجارب در مدیریت فرایندها و با تکیه بر این اصل که «کیفیت سیستم یا محصول شدیداً متاثر از فرایندی است که در توسعه و نگهداشت آن به کار گرفته است» ایجاد شده است. این مدل با رویکردی سیستمی و فراگیر، سازمان را در جهت بهبود فرایندها و رسیدن به اهداف کسب‌وکار به پیش می‌برد. در واقع مدل بلوغ قابلیت CMM، یک نقشه راه برای بهبود مستمر فرایندها در سازمان می‌باشد.

سودی که یک سازمان نرم‌افزاری در بلوغ فرایند نرم‌افزار بدست می‌آورد، این است که با استفاده از خط‌مشی‌ها، استانداردها، و ساختارهای سازمانی مناسب؛ در مسیر فرایند نرم‌افزار قرار خواهد گرفت. جاری‌ساختن فرایند نرم‌افزار در سازمان مستلزم ایجاد یک زیرساخت و فرهنگ سازمانی است که روش‌ها، عملیات و دستورالعمل‌های کاری در این زیرساخت با تحمل و بردباری خاص مورد پشتیبانی قرار گیرد، به طوری‌که پس از آن به صورت نهادینه در سرتاسر سازمان رسوخ پیدا کند. به طور کلی، اجرای CMM تعهد مهمی است که به سرمایه‌گذاری و زمان قابل توجهی نیازمند است. یک سازمان قبل از قبول CMM، نخست می‌بایست اهداف خود را تعیین کرده و ریسک‌ها، هزینه‌ها، و مزایای نامعلوم را مورد بررسی قرار دهد.

منابع و ماخذ

  • هندی‌نژاد، سید سیاوش، (۱۳۸۹)، پایان نامه دوره‌ی کارشناسی ارشد ارزیابی CRM با رویکرد CMMI با استفاده از مقایسه‌ی زوجی، موسسه آموزش عالی ارشاد دماوند
امیر مشایخی

امیر مشایخی

امیر مشایخی هستم. کارشناس‌ارشد مدیریت فرایندهای کسب‌وکار. ایمیل: mashayekhi@ebpm.ir تلگرام: amrmask@

اضافه کردن نظر