تجزیه و تحلیل کسب و کار چیست ؟
چگونه آنالیز کنیم و تحلیلگر حرفه ای شویم ؟
تحلیل کسب و کار
- صفحه اصلی
- تحلیل کسب و کار
- اباذری
تحلیل کسب و کار چیست؟
در این مقاله تحلیل کسب و کار از وبسایت آموزشی eBPM به طور کامل در مورد روند تجزیه و تحلیل بیزینیس و کسب و کار ها صحبت کرده ایم و سعی داشتیم که با نمونه تحلیل کسب و کار و ارائه بهترین روش های تجزیه و تحلیل درک این مطلب را برای شما راحتتر کنیم . (همچنین میتوانید در مقاله تحلیلگر کسب و کار در مورد شغل تحلیل گر و وظایف آن مطالعه کنید) امروزه، هر کسب و کاری میخواهد بهترین باشد و از رقبای خود پیشی بگیرد. آنها برای برتری در بازار رقابتی، استراتژیها، رویکردها و تکنیکهای مختلفی را اتخاذ میکنند.
یکی از روشهایی که همه کسب و کارها از آن استفاده میکنند، تحلیل کسب و کار (Business Analysis) است. کسب و کارهایی که به خوبی مفهوم تحلیل کسب و کار را درک میکنند، میتوانند نسبت به رقبای خود در بازار مزیت رقابتی کسب کنند.
درک کامل تحلیل کسب و کار به سازمانها کمک میکند تا نیازهای خود را درک نموده و راهکارهایی پیدا کنند که به آنها کمک میکند تا به اهداف خود برسند. این راهکارها باید ارزش ایجاد کنند تا سازمانها بتوانند در بازار رقابتی موفق شوند.
این مفهوم به اهمیت شجاعت برای تغییر و بهبود سازمان اشاره میکند. سازمانی که از وضعیت موجود خود درباره «چگونگی و چرایی کارها و اینکه آیا قوانین موجود مناسب هستند یا نیاز به تغییر دارند» سوال دارد و راههای جدیدی برای انجام کارها پیدا میکند، میتواند نسبت به سازمانهایی که از وضعیت موجود راضی هستند، موفقتر باشد.
اگر در زمینه BPM فعالیت دارید خواندن این مقاله میتواند به شما تا حد زیادی کمک کند چرا که طبق آمار، تعداد تحلیلگران کسب و کار در حوزه فناوری اطلاعات در بریتانیا از ۱۷۰ هزار نفر عبور کرده که رکورد جدیدی را در طول ۱۰ سال گذشته برجای گذاشته است. این آمار نشان دهنده ارزش متخصصان تحلیل کسب و کار است که در ایجاد ارتباط بین اهداف کسب و کار و راهکارهای فناوری ماهر هستند. بنابراین، زمان آن رسیده است که سازمانها رویکرد تحلیل کسب و کار را اتخاذ کنند و محیط سازمانی خود را بهتر مطالعه کنند. در این مقاله، شما همه چیز را در مورد تحلیل کسب و کار، از جمله ابزارها و تکنیکهایی که از آنها استفاده میشود، مسئولیتهایی که یک تحلیلگر کسب و کار دارد، فرایند آن، روشها، اهمیت آن و اینکه چگونه نیازهای کسب و کار و راهکارها را در یک سازمان شناسایی کنید، خواهید آموخت.
1. صفر تا صد تحلیل کسب و کار
تحلیل کسب و کار فرایندی است که به سازمانها کمک میکند تا نیازهای خود را شناسایی کنند و وظایفی را انجام دهند تا این نیازها با استفاده از تکنیکهای خاصی مرتفع شوند. تحلیل کسب و کار شامل حمایت از تغییر و بهبود و ارائه راهکارهایی است که برای ذینفعان خلق ارزش مینماید. راهکارهای تحلیل کسب و کار میتواند شامل راهکارهای نرم افزاری یا دیجیتال سازی دادهها باشد یا بسیار ممکن است که این راهکارها شامل تغییرات سازمانی سادهسازی فرایندها، ایجاد سیاستها و خط مشیهای جدید یا برنامهریزی استراتژیک باشد.
تحلیل کسب و کار میتواند برای درک عملکرد یک سازمان یا به عنوان زمینهای برای شناسایی نیازهای کسب و کار انجام شود. تحلیل کسب و کار معمولا برای تعریف و اعتبارسنجی راهکارهایی که نیازها، اهداف بلند مدت یا اهداف کوتاه مدت کسب و کار را برآورده میکند، انجام میشود.
تحلیل کسب و کار، پایه و اساس هر پروژهای است. این فرایند به ذینفعان کمک میکند تا با انجام سیستماتیک مدل سازی کسب و کار، نیازهای کسبوکار را درک کنند و راهکارهایی را طراحی کنند که به اهداف پروژه پاسخ دهد.
ابزارها و نرمافزارهای تجزیه و تحلیل کسب و کار
تحلیلگران کسبوکار معمولا بر نرمافزارهایی مانند مایکروسافت اکسل، مایکروسافت پاورپوینت، مایکروسافت اکسس، SQL، تجزیه و تحلیل گوگل و نرمافزارهای هوش تجاری مانند Tableau و یا power BI تکیه میکنند. این ابزارها به جمعآوری دادهها و مرتبسازی دادهها، ایجاد نمودارها، تدوین اسناد و طراحی تصاویر کمک میکنند تا یافتهها را توضیح دهند. آنها الزاما نیازی به برنامهنویسی یا مهارتهای استفاده از پایگاه داده برای ایفا یک نقش تحلیلگر کسبوکار نخواهند داشت، اما اگر این مهارتها را داشتهباشند، آسیب نخواهند دید. اینکه به چه نرمافزارهایی نیاز است به شغل و آنچه که در سازمان باید انجام دهند وابسته است.(پیشنهاد میشود تا در مورد اتوماسیون فرایندهای کسب و کار مطالعه کنید)
2.تحلیل کسب و کار (آنالیز) با تجزیه و تحلیل کسب و کار (آنالیتیکس) چه تفاوتی دارد؟
تحلیل کسب و کار (آنالیز) با تجزیه و تحلیل کسب و کار (آنالیتیکس)، هر دو استراتژیهایی هستند که با جمعآوری دادهها و تحلیل آنها، به سازمانها کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. این راهبردها با شناسایی نیازهای بازار و مشتری، میتوانند نتایج کسب و کار را بهبود ببخشند.
تجزیه و تحلیل کسب و کار (آنالیتیکس) با استفاده از ابزارهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی یا یادگیری ماشین، اطلاعات را از حجم عظیمی از دادهها استخراج میکند. در مقابل، تحلیل کسب و کار (آنالیز) با استفاده از یک رویکرد کیفی، دادهها را بررسی میکند. این رویکرد با استفاده از برخی شاخصهای کلیدی، تصمیمات استراتژیک میگیرد.
به عبارت دیگر آنالیز با جمع آوری، نظمدهی، دستهبندی و خوشهبندی آمار و اعداد و نمایش آنها به صورت مناسب، سروکار دارد. اما در مقابل آنالیتیکس از این دادهها برای استخراج اطلاعات و تحلیل روندهای کسب و کاری، اتخاذ تصمیمات و خط مشیهای موثر و تعیین سیاستهای کلان مورد استفاده قرار میدهد.
3. چرا تحلیل کسب و کار مفید است؟
تمام سازمانها به تحلیل کسب و کار وابسته هستند. تحلیلگر کسب و کار به تعیین نیازمندیهای سازمان و ارائه راهکار برای چالشهای به وجود آمده کمک میکند. تحلیلگر کسب و کار با برقراری تعادل بین نیازهای سازمان و تیمهای فنی، کارایی فناوری اطلاعات دو چندان میکند. تحلیلگر امکان شناسایی نیاز به تغییر و توضیح نحوه عملکرد سازمان را فراهم مینماید. در مجموع، تحلیلگر کسب و کار به بهبود نحوه عملکرد کسب و کارها کمک میکند.
سازمانها از تحلیل کسب و کار در موارد زیر استفاده میکنند:
- ایجاد راهکارهای عملیاتی
- ارائه مستندات ضروری
- تخصیص منابع (منابع انسانی، مالی، سیستمها و ماشین آلات و غیره) کافی به وظایف و مسئولیتها
- بهبود بهرهوری
- یافتن فرصتهای جدید
- نتیجه گرایی
- سودرسانی به ذینفعان
- اتخاذ تصمیمات تجاری هوشمندانه
مهارتهایی کسب کنید که بتوانید در موقعیتهای واقعی محل کار خود پیادهسازی کنید. در صورت نیاز میتوانید در دورههای مدیریت فرایند کسب و کار BPM و نحوه پیاده سازی آن در سازمان شرکت نمایید.
4. فرایند تحلیل کسب و کار چیست؟
گامهای زیر در فرایند تحلیل کسب و کار به صورت عمومی پذیرفته شدهاند. با این حال، به دلیل نیازها و شرایط منحصر به فرد هر سازمان، ممکن است برخی تغییرات وجود داشته باشد. بیایید نگاهی دقیق به هر یک از آنها بیندازیم:
- شروع پروژه: اطمینان حاصل کنید که مسئولیتهای تحلیلگر کسب و کار مشخص شده است، دیدگاههای ذینفعان تعیین شده و با سابقه پروژه آشنا شوید.
- اهداف اصلی کسب و کار را فهرست کنید: انتظارات اصلی ذینفعان را تعیین کنید، اختلافات بین انتظارات را حل کنید و مطمئن شوید که اهداف دقیق و قابل دسترسی هستند.
- پارامترهای پروژه را تعیین کنید: محدوده پروژه را به طور واضح تعریف کنید – اساساً نقشه راه و تمام اقداماتی را که شرکت کنندگان در پروژه باید انجام دهند، مشخص کنید.
- استراتژی تحلیل کسب و کار خود را توسعه دهید: مراحل، مهلتهای زمانی و نتایج را شرح دهید.
- معیارها را تعریف کنید: براساس تحلیل دادههای جمع آوری شده، نیازهای دقیق، مختصر و قابل اجرا را درخواست کنید.
- پشتیبانی فنی را در نظر بگیرید: با تیمهای فناوری اطلاعات به طور نزدیک همکاری کنید؛ زیرا بسیاری از راهکارها مستلزم استفاده از نرم افزار است.
- در پیادهسازی راهکار کمک کنید: این مرحله شامل آموزش کاربران نهایی و ایجاد مستندات دقیق است.
- ارزش را شناسایی کنید: ارزش را از طریق سوالاتی مانند این ارزیابی کنید: آیا پروژه موفقیتآمیز بود؟ سازمان چه پیشرفتی کرد؟ آیا نیاز به پیگیریهای دیگری وجود دارد؟
اگر میخواهید بیشتر در مورد مدیریت پروژه فرایندهای کسب و کار بدانید در دورههای مدیریت فرایند کسب و کار BPM و نحوه پیادهسازی آن در سازمان شرکت نمایید.
5.تکنیک های تحلیل کسب و کار رایج چیست؟
بعد از کمی یادگیری در مورد تحلیل کسب و کار، بیایید بررسی کنیم که مشاغل مدرن از چه تکنیکهای تحلیل کسب و کاری استفاده میکنند:
- مأموریت، اهداف، استراتژیها و تاکتیکها (MOST): تحلیلگران کسب و کار میتوانند با تجزیه و تحلیل ساختارهای سازمانی داخلی تعیین کنند که یک سازمان چه میخواهد به دست آورد و چگونه میتواند با تعریف مأموریت، اهداف، استراتژیها و تاکتیکها، راهکارهایی ارائه دهند.
- سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، حقوقی و محیطی(PESTLE): مدل PESTLE عوامل خارجی را که ممکن است بر کسب و کار تاثیر بگذارد ارزیابی میکند و در صورت شناسایی تصمیم میگیرد که چگونه با آنها برخورد کند.
- نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدات (SWOT): یکی از روشهای تحلیل کسب و کار که مورد استفاده گسترده قرار میگیرد، SWOT است. در این روش خاص، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف سازمان در نظر گرفته میشود. ساختار و طبقهبندی فرایندها در فرصتها و تهدیداتی است که باعث میشود تصمیمگیری در مورد نحوه تخصیص منابع بسیار آسانتر شود.
- باید، حتما، شاید، عمرا (MoSCoW): این روش با ارائه یک چارچوب که در آن هر وضعیت میتواند در مقایسه با موارد دیگر ارزیابی شود، امکان اولویتبندی تقاضا را فراهم میکند. خواه یک نیاز باشد یا میزان کیفیتی که یک پروژه باید داشته باشد، و غیره.
- مشتریان، بازیگران، فرایند تحول، جهان بینی، مالکیت و محدودیتهای محیط (CATWOE): این تکنیک به تحلیلگران کسب و کار کمک میکند تا نظرات ذینفعان مختلف را بررسی و اثراتی که این دیدگاهها بر روند پروژه خواهند داشت را درک کنند.
- مدیریت فرایندهای کسب و کار (BPM): این تکنیک به تحلیلگران کمک میکند رویههای علملیاتی سازمان را کشف کرده و پس از شناسایی نقاط ضعف و بهبود، به صورت مستمر بهبودهای مد نظر را در سازمان به جریان اندازد.
علاوه بر این روشها، روشهای دیگری نیز وجود دارد، از جمله مدلسازی مورد استفاده، نقشه ذهنی و طوفان فکری. تحلیلگران کسب و کار باید با بیشتر این استراتژیها آشنا شوند.
آیا میخواهید در مورد تکنیکهای سازمانی مورد استفاده در تحلیل کسب و کار بیشتر بدانید؟ میتونید با ثبت نام در نزدیکترین دوره مدیریت فرایند کسب و کار، این مهارت رو کسب کنید.
6. یک تحلیلگر کسب وکار چه کاری انجام میدهد؟
یک تحلیلگر کسب و کار، شخصی است که یک سازمان یا کسب و کار را معاینه میکند، عملیات، روشها یا سیستمهای آن را ثبت میکند و مدل کسب و کار یا یکپارچگی در فناوریهای آن را ارزیابی میکند.
همانطور که مشخص است، انتظار از تحلیلگر کسبوکار وابسته به سازمان و زمان است و با تغییر آنها نوع فعالیتهای تحلیلگر هم تغییر مینماید.
واقعیت این است که افراد بسیار کمی هستند که میتوانند این کار را از ابتدا تا انتها انجام دهند. بیشتر تحلیلگران تخصصی هستند و تخصص آنها (تمرکز) بستگی به نوع پروژه، سازمان، مهارتها، ابزارها و غیره دارد.
این موضوع دارای ابهاماتی است که رویت بعضی از نقشهای (عنوانها) مختلف تحلیلگری شاید کمکی به رفع ابهام نماید:
- تحلیلگر کسبوکار
- طراح (معمار کسبوکار)
- تحلیلگر فرایند کسبوکار(business process )
- تحلیلگر فنآوری اطلاعات کسبوکار
- تحلیلگر سیستم
- تحلیلگر داده
عناوین سازمانی برای این شغل نیز میتوانند متفاوت باشد، از جمله تحلیلگر، تحلیلگر کسب و کار، تحلیلگر سیستمهای کسب و کار و تحلیلگر سیستم.
علاوه بر این، عناوین شغلی دیگری برای تحلیلگران کسب و کار وجود دارد، از جمله:
- معمار کسب و کار: یک معمار کسب و کار میداند که چگونه اهداف استراتژیک را با تصمیمهای تجاری یک سازمان مانند محصولات و خدمات آن، تأمینکنندگان آن، قابلیتها، شرکا و پروژههای اصلی کسب و کار و فناوری آن هماهنگ و همراستا کند.
- تحلیلگر هوش کسب و کار: یک تحلیلگر هوش کسب و کار مجموعه دادههای پیچیدهای را در یک سازمان تحلیل میکند تا به تعیین زمینههای بهبود و رشد در کسب و کار خود کمک کند.
- تحلیلگر سیستمهای کسب و کار: یک تحلیلگر سیستمهای کسب و کار، به سازمانها در تفسیر دادههایی که جمع آوری میکنند، درک الگوها و روندها و تدوین استراتژیهایی برای بهبود وضعیت سود و زیان و عملیات خود، کمک میکند.
- دانشمند داده: یک دانشمند داده، حجم عظیمی از دادهها را از طیف وسیعی از منابع استخراج، تجزیه و تحلیل و تفسیر میکند. آنها این فرایندها را با استفاده از الگوریتمها، اکتشاف دادهها، یادگیری ماشین، هوش مصنوعی و سایر ابزارها برای دسترسی بهتر سازمانها انجام میدهند.
- تحلیلگر سازمان: یک تحلیلگر سازمان از مجموعه دادهها استفاده میکند تا بتواند تکنیکهایی برای بهبود بهرهوری عملیاتی خود پیشنهاد نماید.
- مشاور مدیریت: یک مشاور مدیریت به سازمانها کمک میکند تا مشکلات کسب و کاری را حل کنند و عملکرد فرایندهای خود را بهبود بخشند. آنها به سازمانها کمک میکنند تا راهکارهایی برای مقابله با موانع آتی در نظر بگیرند و برای تغییراتی که باید اجرا شوند، پیشنهاداتی ارائه دهد.
- تحلیلگر فرایند: یک تحلیلگر فرایند به سازمانها کمک میکند تا فرایندهای کسب و کار خود را تعریف، ارزیابی و مستند کنند و سپس نقاطی را که نیاز به بهبود دارند، شناسایی کنند. آنها عملیات را سادهتر نموده و برای بهرهوری بیشتر، راهکارهایی ارائه میدهند.
- مدیر محصول: یک مدیر محصول به یک سازمان کمک میکند تا نیازمندیهای مشتریان خود و چشم انداز کلی کسب و کار را شناسایی کند. آنها کمک میکنند تا سازمان درک کند که موفقیت محصول برای آنها به چه معناست تا سازمان را با تشکیل تیمی برای تحقق این واقعیت همراهی کنند.
- مالک محصول: مالک محصول، عضو تیم اسکرامی است که مسئول نتایج یک پروژه چابک است. آنها با مدیریت و بهبود بک لاگهای خود(ایجاد ترتیبی برای کارها یا ویژگیهای محصول)، روی حداکثرسازی ارزش محصول، کار میکنند.
- مهندس نیازمندیها: مهندس نیازمندیها مشخصات نرم افزاری را که باید توسعه داده شود، از طریق روشهای مختلف بررسی، مستند و تایید مینماید. روشهای جمع آوری اطلاعات مانند پرسشنامهها، مصاحبهها یا سایر روشها.
- تحلیلگر سیستم: یک تحلیلگر سیستم انطباق نرم افزار، سخت افزار و سایر سیستمهای فناوری اطلاعات را با توجه به نیازمندیهای کارفرما یا مشتری خود ارزیابی میکند. آنها مسئول مستندسازی نیازمندیها برای سیستمهای جدید فناوری اطلاعات هستند و ممکن است در اجرای آنها نیز سازمان را هدایت نمایند.
7. چرا باید تحلیلگر کسب وکار شویم؟
دلایلی که برای تحلیلگر کسب و کار شدن باید در نظر بگیرید:
- این شغل انعطافپذیر است. شما در جریانهای کسب و کاری و فنی فعالیت خواهید کرد.
- تقاضای زیادی برای این صنعت وجود دارد و میتوانید پیشرفت شغلی قابل توجهی را انتظار داشته باشید.
- به دلیل رشد سریع آن، حقوق دریافتی نیز به همان اندازه قابل توجه است.
- شما دانش جدید و خلاقانه را کسب خواهید کرد.
- شما میتوانید با همکاران خود صحبت کنید تا در مورد نیازهای شرکت اطلاعات کسب کنید.
- کار با ذینفعان و درک نیازهای آنها به شما کمک میکند تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید.
- شما میتوانید در زمینه رهبری کارگاهها، نظرسنجیها و انواع مختلف تستها، از جمله تستهای عملکردی و تستهای واحدی، تجربه کسب کنید.
- می توانید یاد بگیرید که چگونه دادهها را مدلسازی و تجزیه و تحلیل کنید تا یک محصول عالی تولید کنید، ایدهها و راهکارهای تاکتیکی به وجود آورید، نتایج را بررسی کنید و الگوهای مرتبط را در سیستم شناسایی کنید.
8.تفاوت تحلیل کسب و کار با سایر مشاغل چیست؟
تحلیل کسب و کار با تحلیل مالی، مدیریت پروژه، تضمین کیفیت، توسعه کسب و کار، تست، آموزش و تدوین اسناد سازمانی متفاوت است. با این حال، یک تحلیلگر کسب و کار ممکن است برخی یا همه این وظایف مرتبط را بسته به نوع کسب و کار انجام دهد.
تحلیلگران کسب و کار که عمدتاً بر ایجاد سیستمهای نرم افزاری تمرکز دارند و ممکن است به عنوان تحلیلگران سیستم، تحلیلگران سیستمهای کسب و کار، تحلیلگران فنی کسب و کار، تحلیلگران کسب و کار آنلاین یا تحلیلگران کسب و کارِ فناوری محور نامیده شوند.
این کار به عنوان واسط یا مترجمی بین ذینفعان، توسعه دهندگان نرم افزار، تیمهای تست و غیره، در تحلیل کسب و کار گنجانده شده است.
نتیجه گیری
اکنون امیدواریم با خواندن این مطلب جامع، در مورد تحلیل کسب و کار، دید نسبتا واضحی در مورد چیستی تحلیل کسب و کار داشته باشید. استفاده از تکنیکهای تحلیل کسب و کار برای حل یک مسئله میتواند به شما کمک کند تا به عنوان یک کاندیدای شغلی در مشاغل مختلف در تمام بنگاههای کسب و کار و صنایع گوناگون بدرخشید.
شرکتهایی که فرصتهای جدید را در فضای کسب و کاری امروز که به سرعت در حال تغییر است شناسایی و از آنها بهره میبرند، ممکن است بیشتر از شرکتهایی که بی تفاوت میمانند، موفق شوند.